مقاله

چیدمان و ریاضیات

ریاضیات در چیدمان و عدد طلایی و نسبت طلایی

دانش ریاضی در بن بستهای خلاقیت بسیار می‌تواند راهگشای چیدمان باشد. اگر از افراد حرفه‌ای حوزه طراحی و چیدمان بخواهید اساس کار خود را توضیح دهند. غالباً خواهند گفت این کار را بر مبنای حس درونیشان انجام می‌دهند. این جواب برای آماتورهای کنجکاو آزارنده است، چون شبیه توصیه های کلی و گنگ یک سرآشپز، برای داشتن خلاقیت بیشتر در آشپزی است. کسانی که استعداد ذاتی در آن حوزه ندارند، هرچند روش کلی یا فرمولی مشخص برای تبدیل شدن به طراح موفق یا فردی صاحب سبک وجود ندارد، هر چه دانش بیشتری از روشهای تولید ترکیبهای هماهنگ و متناسب داشته باشند، آزادی عمل بیشتری در پروراندن سلیقه و تخیلشان خواهند داشت. اینجا درست همان جایی است که ریاضی به کمک چیدمان می آید. آنچه برخی با استعداد ذاتی خود درک می‌کنند، دیگران با محاسبه فرا می‌گیرند.

نسبت طلایی

نسبت طلایی (golden ratio) با نامهای نسبت فی (حرف یونانی) یا میانگین طلایی نیز شناخته می‌شود. عدد طلایی مفهوم‌های مهم و پرکاربرد برای علاقمندان به طراحی است. این فرمول ریاضی در محاسبه نسبتها و ترکیبهای هماهنگ هنری و معماری و موسیقی کاربرد دارد و از دوران باستان به کار می‌رفته است.

فیثاغورث فیلسوف مشهور یونان باستان و فیبوناچی از ریاضی دانان سده دوازدهم بوده‌اند. این دو را همواره به عنوان اولین کسانی دانسته اند که نسبت طلایی را تعریف کرده‌اند. این فرمول از همان ابتدای ،تعریف تاریخی طولانی و پرفراز و نشیب داشته است. صرف نظر از اینکه محصول این فرمول چقدر با ایده آل شما فاصله دارد، بدون شک این نسبت بر درک ما از زیبایی در عصرهای مختلف تاثیر گذاشته است.

محاسبه عدد طلایی

برای محاسبه عدد طلایی در طراحی نیازی به ماشین حساب ندارید. چرا که تئوری عدد طلایی و نسبت های الهی شامل برخی شکلهای هندسی خاص مانند مثلث طلایی و مارپیچ طلایی و مستطیل طلایی است. به همین دلیل این روش مطلوب کسانی است که علاقه ای به عدد و رقم ندارند.

استفاده از شکلهای عدد طلایی به جای فرمولهای آن در مسیر خود برای شناسایی آنچه حس خوبی در افراد برمی انگیزد، اهرم مناسبی در اختیار خواهیم داشت.

میانگین طلایی به زبان ریاضی به صورت نسبتی تعریف می‌شود. میانگین طلایی یک خط را به یک بخش بلندتر (a) و یک بخش کوتاهتر (b) تقسیم می‌کند. طوری که a+b متناسب با a و خود a متناسب با b باشد. اگر کل طول خط را بر بخش بلندتر تقسیم کنیم با تقسیم بخش بلندتر بر بخش کوتاه تر برابر خواهد بود.

مقدار نسبت طلایی برابر با ١,٦١٨ است. نمونه‌های عدد طلایی در همه جا از طبیعت گرفته تا هنر و سازه ها و کهکشانها و حتی بدن انسان دیده می‌شود.

ترکیب و تناسب نسبتهای طلایی در طول تاریخ راهنمای معماران و طراحان بوده‌اند. نسبتهای طلایی برای آماتورهای نیازمند کمک در تصمیم گیری برای پروژه های طراحی می‌تواند مفید باشند. می‌توان با الگو گرفتن از مارپیچ طلایی فیبوناچی در طراحی محیط پویایی و هیجان در چیدمان دکور بی جان یا اشیاء غیر متحرک ایجاد کرد. معمولاً طراحان اشیا را به صورت گروه می‌گذارند تا اثری چشمگیر داشته باشند یا سبک و فضای خاصی را در یک محیط تقویت کنند.

قانون یک سوم

اگر فرمول قبل بیش از حد پیچیده به نظر میرسد ممکن است صرفاً تقسیم فضاها به سه بخش به جای دو بخش کفایت کند؛ این روش نمونه ای ساده از نسبتهای طلایی ایجاد می‌کند و راهنمای رسیدن به موقعیتهای مناسب برای جایگذاری انواع دکوری‌ها است، گاهی قانون یک سوم با نام تعادل طلایی نیز شناخته می‌شود چون استفاده از این قانون راحت تر است و پیچیدگی ریاضی کمتری در مقایسه با میانگین طلایی دارد به کارگیری آن در پروژه های روزمره طراحی راحت تر است.

برای درک فکر پشت این قانون شبکه ظریفی را که در نمایشگر اغلب دوربینهای دیجیتال تعبیه شده و برای موقعیت یابی صحیح اشیا در تصویر استفاده می‌شود، در نظر بگیرید. این شبکه بر اساس نسبت طلایی و قانون ساده تر یک سوم تعبیه شده است.

اصول قانون یک سوم

شبکه در جهت افقی و عمودی تصویر را به سه بخش تقسیم می‌کند. برای استفاده از شبکه باید سوژهٔ اصلی (مثلاً فردی را که می‌خواهید عکس او را بگیرید) در یکی از نقطه های تقاطع و نه وسط شبکه – جای دهید، تا ترکیب عکس مناسب تر شود. شبکه جلوی اشتباه عکاسان را با مشخص کردن نقاط تقاطع و قابل شناسایی کردن آنها، می‌گیرد.

اگر مثلاً تصویرها یا فیلمهای مشهور یا حتی چیدمان آیتمهای خبری در شبکه های تلوزیونی را بررسی کنیم میبینیم تصویربرداران و عکاسان سراسر جهان در بسیاری از موارد براساس این اصل کار می‌کنند. عکاسان سوژه اصلی را معمولا در مرکز قرار نمی‌دهند. آنها سوژه را در فاصله یک سوم یا دو سوم که محل شروع مارپیچ طلایی است، قرار می‌دهند.

سبکها و طرحهای داخلی چشمگیر نیز به همین شکل قابل رمزگشایی هستند؛ چراکه غالباً ترکیبی دارند که می‌توان نشانه‌های همین روش را در آنها شناسایی کرد می‌توانیم با در نظر داشتن این موضوع به سرعت موقعیت مبلمان و المانهای طراحی داخلی را تشخیص دهیم تا به یک تعادل هماهنگ در خانه برسیم.

بنابراین قانون یک سوم می‌تواند به طراحی کمک کند و راهنمای شما برای موقعیت یابی اشیای مهم در اتاق یا روی دیوار باشد با تقسیم فضاهای داخلی یا سطحهایی که روی آنها کار می‌کنید به سه بخش به جای دو بخش، می‌توانید چشم انداز متعادل‌تر و هماهنگ تری ایجاد کنید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید